کد قالب کانون تحلیل چهارده خصوصیت ویژه جواد الائمه علیه السلام| قسمت دوم

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 60
بازدید دیروز : 82
بازدید هفته : 1186
بازدید ماه : 14122
بازدید کل : 40877
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 2 بهمن 1402

تحلیل چهارده خصوصیت ویژه جواد الائمه علیه السلام| قسمت دوم

پایگاه اطلاع رسانی بلاغتحلیل چهارده خصوصیت ویژه جواد الائمه علیه السلام| قسمت دوم

دهم ماه رجب المرجب روز ولادت با سعادت حضرت امام محمد تقی (علیه السلام) است. برای هریک از ارادتمندان آن حضرت توفیقی است برای کسب معرفت و شناخت بیشتر به مطالعه ۲۵ سال از زندگانی و ۱۷ سال از دوره امامت جواد الائمه (علیه السلام) بپردازند؛ از همین رو دراین یادداشت چهارده خصوصیت ویژه امام نهم(عليه السلام) به صورت جامع مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد:

********

هشتم‌ -((تاسیس حلقه وکالت بین خود و شیعیان))
 
شیعیان در دوران امام جواد علیه السلام - در اثر کاهش نسبی جو فشار و خفقان حکومت - در بلاد اسلامی پراکنده بودند: بغداد، مدائن، مصر، کوفه و مناطق مختلف ایران چون: خراسان، ری، قم، سیستان، طبرستان، طالقان و اهواز. حضرت جواد علیه السلام از طریق وکلا و نمایندگان خویش با شیعیان در سرتاسر سرزمین های اسلامی مرتبط بود. وکلایی همچون علی بن مهزیار، خیران خادم، ابراهیم بن محمد همدانی، احمدبن محمد بن عیسی و صالح بن محمد بن سهل. ملاحظه منابع و شواهد تاریخی در زندگی امام جواد علیه السلام گویای آن است که آن حضرت در مناطق اهواز، همدان، سیستان، ری، بصره، واسط، بغداد، کوفه و قم نمایندگانی داشته که پاسخگوی مسائل دینی شیعیان بوده، خواسته ها و وجوه شرعی آنان را به امام می رساندند، به عنوان نمونه حضرت به ابراهیم بن محمد همدانی طی نامه ای نوشت:
(در آن منطقه) وکیلی جز تو ندارم و به دوستانمان در همدان نوشته ام ازتو حرف شنوی داشته باشند ( اختیار معرفة الرجال، حیات فکری وسیاسی امامان شیعه، ج۱ص۴۹۰ تا ۴۹۴).

********

نهم-((حلقه درسی و نخبه پروری))

تاسیس مدرسه و تربیت شاگرد ونخبه پروری در دایره وسیع هرچند در دوره امامت امام باقر وامام صادق علیهما السلام شکل گرفته بود ولی در دوره امامت امام جواد علیه السلام به دلیل فشار سیاسی سنگین خلفای عباسی نتوانست درآن وسعت ادامه پیداکند ولی درهمان دایره بسیار محدود امام اقدام به تربیت شاگردان بسیار برجسته وتاثیر گذار نمودند. شیخ طوسی نام ۱۱۳ نفر از اصحاب و راویان آن حضرت را نوشته است که در میان آنان افراد زبده و سرشناسی به چشم می خورد از قبیل: احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی که از اصحاب اجماع است و همگان به فقاهت او اعتراف کرده مرسلاتش را پذیرفته اند.

احمد بن اسحاق اشعری که شیخ قمییین بود و به نمایندگی از سوی آنان خدمت ائمه می رسید و احکام و دستورها را از امامان می گرفت و به مردم ابلاغ می کرد.ذکریا بن آدم قمی که حضرت جواد علیه السلام برای او دعا کرد و او را در زمره یاران حق شناس و باوفای خویش بشمار آورد. و علی بن مهزیار اهوازی که از وکلای خاص امام بود و آن حضرت برای او دعا کرد و از او به عنوان چهره ای بی نظیر یاد نمود. و محمد بن اسماعیل بن بزیع. وی هرچند از وزرای دربار عباسی بود ولی همچون علی بن یقطین سنگردار و پناهگاه استواری برای شیعیان و مورد اعتماد آنان بود و محضر امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهم السلام را درک کرد وشخصیت هایی مانند: علی بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازی، احمد بن محمد بن خالد برقی بودند که هر کدام در صحنه علمی و فقهی، وزنه به شمار می رفتند و حتی برخی تألیفات متعددی داشتند. تربیت کردند (مسندالجوادص۲۹۸تا۳۰۸، رجال نجاشی، ص ۱۷۷،الفهرست ابن ندیم ۲۷۶) .

********

دهم-((تربیت نفوس مستعده عامه))

فلسفه امامت همانند فلسه نبوت هدایت، ارشاد، تعلیم وتربیت نفوس مستعده عامه مردم است، وبه عبارت دیگر همانگونه که پیامبر وامام می بایست کادرسازی وخود تکثیری نمایند، و افرادی رادرحد ومرتبه طولی خودشان تربیت کنند که تا توسط آنان راه ورسمشان ادامه پیداکند وزنده بماند، به همین نسبت واندازه وظیفه و رسالت دارند که به دلیل داشتن نفس گرم وروح پاک ولطیف نصایح وموعظه وپند فراتر اززمان ومکان داشته باشند تا نفوس مستعده ای که درطول زمان می آیند ومی روند هرچند وجود مقدس ونورانی ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین این صاحب نفسان وصاحب دلان را ندیدند ودرک نکردند، ولی باخواندن وشنیدن موعظه.و نصحیت آنان که در قالب وفرم کلمات قصار وکوتاه به آنان رسیده پند ودرس بگیرند ورفتار شان را آنگونه که این صاحب نفسان وصاحب دلان ملکوتی وآسمانی وقدسی می خواهند تنظیم نمایند، ازهمین رو امام جواد علیه السلام درکنار برنامه های دیگر علمی،فقهی، سیاسی، کادر سازی، یکی ازبرنامه های ماندگارش توجه ویژه به تربیت نفوس مستعده عامه درقالب وفرم موعظه، وصیت، وپندهای کوتاه درضمن کلمات قصار وکوتاه بوده است که مواردی ازاین نصایح دل چسب ودل نشین آن حضرت را بانیت وانگیزه نهادینه سازی آن در حوضچه وجو دیمان دراینجا می اوریم:

حضرت جواد الائمه علیه السلام فرمودند:

ا-((اثار مثبت مصاحبت با خوبان ایمانی)) 

((-مُلاقاةُ الاْخوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْراً قَليلاً. (بحار‌الانوار، ج۷۱، ص۳۵۳)
فرمود: ملاقات و ديدار با دوستان و برادران [خوب]، سبب صفاى دل و نورانيّت آن مى‌گردد و موجب شكوفایى عقل و درايت خواهد گشت؛ گرچه در مدّت زمانى كوتاه انجام پذيرد)) 

۲-((اثارمنفی مصاحبت بااشرار)) 

((-إيّاكَ وَ مُصاحَبَةُ الشَّريرِ، فَإنَّهُ كَالسَّيْفِ الْمَسْلُولِ، يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ يَقْبَحُ أثَرُهُ. (بحار‌الانوار، ج۷۱، ص۱۹۸)
فرمود: مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور؛ چون كه او همانند شمشيرى زهرآلود، برّاق است كه ظاهرش زيبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.)) 

۳-((پی آمد پاسخ منفی دادن به خوا ستگاردختر))

((- مَنْ خَطَبَ إلَيْكُمْ فَرَضيتُمْ دينَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكْنُ فِتْنَةٌ فِى الاْرْضِ وَ فَسادٌ كَبيرْ. (کافی، ج۵، ص۳۴۷)
فرمود: هر كه به خواستگارى دختر شما آيد و به تقوا و تديّن و امانتدارى او مطمئن مى‌باشيد با او موافقت كنيد، وگرنه سبب فتنه و فساد بزرگى بر روى زمين خواهيد شد)) .

۴-((پی آمد اظهار نظر نادان وغیر کارشناس)) 

((- لَوْ سَكَتَ الْجاهِلُ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱)
فرمود: چنان‌چه افراد جاهل ساكت باشند، مردم دچار اختلافات نمى‌شود)) 

۵-((تعلیم علوم گسترده پیامبر صلی الله علیه و آله به امام علی علیه السلام))

((-عَلَّمَ رَسُولُ اللّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله عَلّيا عليه‌السلام ألْفَ كَلِمَةٍ، كُلُّ كَلِمَةٍ يَفْتَحُ ألْفُ كَلِمَةٍ. (بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۳۴)
فرمود: حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌، یک هزار كلمه به امام على عليه‌السلام تعليم نمود كه از هر كلمه‌اى هزار باب علم و مسئله فرعى باز مى‌شود)) 
.
۶-((اثرفروتنی عالم، ادب در رفتار و خوشرویی))

((-فْضُ الْجَناحِ زينَةُ الْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زينَةُ الْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زينَةُ الْحِلْمِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۱)
فرمود: تواضع و فروتنى زينت‌بخش علم و دانش است، ادب داشتن و اخلاق نيک زينت‌بخش عقل مى‌باشد، خوش‌رویى با افراد زينت‌بخش حلم و بردبارى است.)) 

۷-((اثار وبرکات، صبر، تحمل فقر، مخالفت بانفس)) 

((- تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَاعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوى، وَ اعْلَمْ أنَّكَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَيْنِ اللّهِ، فَانْظُرْ كَيْفَ تَكُونُ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۸)
فرمود: در زندگى، صبر را تكيه‌گاه خود، فقر و تنگ‌دستى را هم‌نشين خود قرار بده و با هواهاى نفسانى مخالفت كن. و بدان كه هيچ‌گاه از ديدگاه خداوند پنهان و مخفى نخواهى ماند، پس مواظب باش كه در چه حالتى خواهى بود))

۸-((اثارمنفی موقعیت شناس نبودن)) 

(( مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ اءعْيَتْهُ الْمَصادِرُ:( بحارالا نوار: ج ۷۵): هركس موقعيّت شناس نباشد جريانات ، او را مى ربايد و هلاك خواهد شد.)) 

 ۹-((برکات خشنودی الهی)) 

((لا يَضُرُّكَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ.بحارالا نوار: ج ۷۵، ص ۳۸۰): كسى كه طالب رضايت خداوند متعال باشد، دشمنى ستمگران ، او را زيان و ضرر نمى رساند.)) 

********

یازدهم-((تربیت نسل صالح))

تربیت فرزند و نسل صالح مهمترین غرض وهدف ازازدواج است، واگر جواد الائمه علیه السلام را باقطع نظر ازمقام امامت وباتوجه به عمرکوتاه ۲۵ ساله وشرایط سخت امنیتی، وناسازگاری خانوادگی که ام الفضل باان حضرت داشته اند ملاحظه کنیم، نقش امام را در تربیت وساختن نسل صالح استتنایی وکرامت گونه می یابیم وبرای همه. کسانی که به دنبال الگوی موفق در تربیت نسل صالح هستند امام جواد علیه السلام نمونه ای بی نظیر ازاین الگوی موفق است، چراکه در تعداد فرزندان آن حضرت هرچند بین مورخین اختلاف وجودارد ونام هشت فرزند بنام های ((امام هادی،علیه السلام، موسی مبرقع، حکیمه خاتون، ابو احمد حسين، ابو موسي عمران،فاطمه، خديجه، ام كلثوم)آمده است ودر تاريخ قم نام دخترانی چون(( زينب، ام محمد و ميمونه)) هم به چشم مي‌ خورد.، ولی در اینکه ((امام هادی،علیه السلام، موسی مبرقع، حکیمه خاتون)) فرزندان آن حضرت‌اند مورد اتفاق همه مروخین است تربیت ودرخشش همین چند فرزند درسن کوتاه آنهم درشرایط سخت امنیتی ومشکلات داخلی خانوادگی همین بس که هریک ازاین فرزندان حکایت کننده نقش بی بدیل وموفق پدر ومادر اند که چنین فرزندان استتنایی را تربیت کرده اند وبه جامعه تحویل داده اند

۱-((امام هادی علیه السلام)) 

امام علي النقي الهادي ـعليه السّلام که درسن شش سالکی پيشوا و رهبر و هادی وامام امت بودند ودر ۴۲ سال ازعمر بابرکتشان باوجود خفقان حاکمیت خلفای اسلامی توانستند اقلیت شیعه رارهبر وراهنما باشند، ودر عظمتش همین بس(( زیارت جامعه)) .را انشاء وبه عنوان سند ولایت باقی گذاشتند که انتخاب هریک ازواژگان وچینش هریک از واژگان وپدید آوردن متنی با چنین فصاحت وبلاغت ومحتوادرحد اعجاز، شخصیتی چون علامه جوادی صاحب چند جلد شرح اسفار، وچند جلد تفسیر تسنیم را می طلبد که به شرح وتفسیر متن زیارت جامعه کبیره بپردازد وان را قابل فهم نماید

۲-((موسی مبرقع علیه السلام )) 

موسي مبرقع: دومين فرزند برجسته و بزرگوار امام جواد عليه السّلام ابو احمد موسي مبرقع نام دارد از آنجا كه موسي داراي شمايل بسيار زيبا و صورت جميل بود كه هر كس را به يك نظر مي‌ فريفت در كوچه ها برقع(نقاب) به صورت مي‌ انداخت تا زنان و مردان از ديدن او ناراحت نشوند از اين جهت او را موسي مبرقع گويند. تولد موسي مبرقع را در سال ۲۱۴ هـ.ق نوشته‎اند و در هنگام مرگ پدرش حدود ۵ يا ۶ سال بيشتر نداشت، چنانكه برادر بزرگوارش حضرت علي النقي عليه السّلام ۷ يا ۸ سال بيشتر نداشت، موسي ۳۰ ساله بود كه از مدينه هجرت كرد و راهي قم شد و در هنگامي كه در شهر مدينه بود، سرپرستي اولاد امام جواد عليه السّلام را مي‌ كرد و موقوفات و صدقات پدرش را به اهلش مي‌ رسانيد.در سال ۲۴۴ بود كه متوكل عباسي كه از موقعيت موسي مبرقع وحشت داشت او را از مدينه به بغداد احضار كرد و ايشان را در شهر سامرا منزل داد تا او را مثل برادر بزرگوارش امام علي النقي ـعليه السّلامـ زير نظر داشته باشد و ايشان تا سال ۲۴۷ كه متوكل مُرد در سامرا بود، پس از مرگ متوكل موسي به ايران آمد و سال ۲۵۶ بود كه به قم وارد شد. موسي در قم مزارعي ايجاد كرد و خود به كار كشاورزي پرداخت و در همان جا ساكن گرديد.ودر شب چهارشنبه ۲۲ ربيع الاول سال ۲۹۶ هـ.ق در شهر قم وفات كرد و او را در منزل چخودش به خاك سپردند و اكنون آرامگاه او به «چهل اختران» مشهور است :((تاریخ قم محمد حسين ناصر الشيعه)) 

۳-((حکیمه خاتون سلام الله علیها )) 

حكيمه خاتون: اين زن با تقوا كه از شايسته‎ترين زنان عصر خود به شمار مي‌ رفت و در فضل و هنر ممتاز بود؛وي از برجسته‎ترين دختران امام جواد عليه السّلام مي‌ باشد حكيمه در طول حيات پربركتش ۴ امام را درك كرد، پدر گراميش امام جواد ـعليه السّلام ـ، برادرش حضرت هادي ، برادرزاده اش امام عسكري عليهما السّلام و امام زمان (عج) را كه خود افتخار قابلگي امام دوازدهم را هم داشت.از افتخارات ديگر حكيمه خاتون، تعليم و تربيت نرجس خاتون مادر امام زمان (عج) بود، حكيمه در نزد ائمه عليهم السّلام محترم و مورد وثوق بود تا جائي كه به مقام سفارت امام نائل آمد، نامه هاي مردم را به امام زمان (عج)مي‌ رسانيد و توقيعات امام را به مردم بر مي‌ گردانيد:(الارشاد، ج۲، ص۲۰۵، منتهي الامال،ج ۲،ص۶۲۲)گويند: نواب امام زمان (عج) به وسيله اين بانو با امام رابطه برقرار مي‌ كردند در كمال الدين از احمد بن ابراهيم نقل شده كه گفت: من بر حكيمه خاتون دختر امام جواد عليه السّلام در سال ۲۶۲ وارد شدم و هرچه مي‌ خواستم از پشت پرده از آن حضرت مي‌ پرسيدم او به ما جواب مي‌ داد و او واسطه امام زمان علیه السلامبود كه تمام امور مربوط به شيعه را انجام مي‌ داد.حكيمه خاتون سرانجام در سال ۲۷۴ هـ.ق وفات يافت، ودر کنارتربت مطهر امام هادی وامام حسن عسکری عليهما السلام مدفون شد:((اكمال الدين،ج۲،ص ۵۰۱)) 

********

دوازدهم-((پاسخ به پرسش های فقهی وبی مقدار ساختن قاضیان وفقهای درباری))

امام جواد علیه السلام برای بی مقدار ساختن علمای درباری ودین فروختگان به ثمن‌ بخس دنیوی درمباحثات فقهی که معتصم تشکیل می داد حضور می یافتند وبا پاسخ دقیق وفنی خویش مچ فقهای درباری اهل سنت را بازمی کردند ازهمین رو در گزارش تاریخی آمده است:

زرقان که با ابن ابی دؤاد دوستی و صمیمیت داشت، می گوید: یک روز ابن ابی دؤاد از مجلس معتصم بازگشت، در حالی که بشدت افسرده و غمگین بود. علت را جویا شدم. گفت: امروز آرزو کردم که کاش بیست سال پیش مرده بودم! پرسیدم: چرا؟
گفت: به خاطر آنچه از ابوجعفر (امام جواد) در مجلس معتصم بر سرم آمد!
گفتم: جریان چه بود؟گفت: شخصی به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه (معتصم) خواست که با اجرای کیفر الهی او را پاک سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد و محمد بن علی (حضرت جواد) را نیز فراخواند و از ما پرسید: دست دزد از کجا باید قطع شود؟ من گفتم: از مچ دست. گروهی از فقها در این مطلب با من موافق بودند و می گفتند: دست دزد باید از مچ قطع شود، ولی گروهی دیگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود، و چون معتصم دلیل آن را پرسید، گفتند: منظور از دست در آیه وضو: فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرَافِق، صورتها و دستهایتان را تا آرنج بشویید تا آرنج است.
آن گاه معتصم رو به محمد بن علی (امام جواد) کرد و پرسید: نظر شما در این مسئله چیست؟گفت: اینها نظر دادند، مرا معاف بدار. معتصم اصرار کرد و قسم داد که باید نظرتان را بگویید. محمد بن علی گفت: چون قسم دادی نظرم را می گویم. اینها دراشتباهند، زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود و بقیه دست باید باقی بماند.
معتصم گفت: به چه دلیل؟امام جواد (ع) فرمودند:
زیرا رسول خدا(ص) فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق می پذیرد: صورت (پیشانی)، دو کف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشت بزرگ پا). بنابراین اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستی برای او نمی ماند تا سجده نماز را به جا آورد و نیز خدای متعال می فرماید: وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدً(سوره سجده، آیه ۱۸) سجده گاه ها(هفت عضوی که سجده بر آنها انجام می گیرد) از آن خداست، پس، هیچ کس را همراه و همسنگ با خدا مخوانید (و عبادت نکنیدو آنچه برای خداست، قطع نمی شود.) 
ابن ابی دؤاد می گوید: معتصم جواب محمد بن علی را پسندید و دستور داد انگشتان دزد را قطع کردند(و ما نزد حضار، بی آبرو شدیم!) و من همانجا (از فرط شرمساری و اندوه) آرزوی مرگ کردم!(مجمع البیان، ج۱۹، ص۳۷۲).

به ظاهر به احترام حضرت پرداخت و تحفه‌ها برای آنحضرت و‌ ام الفضل فرستاد. پس شربت پرتقالی بوسیله غلام خود به نام (اشناس) برای امام فرستاد و اشناس به او گفت: پیش از شما امیرالمؤمنین به احمد بن ابی داود و سعید بن خضیب و گروهی از بزرگان از این شربت نوشانیده و امر کرده شما هم آن را با آب یخ بنوشید. این را گفت و یخ آماده کرد. امام فرمود: «در شب آن را می‌نوشم»
اشناس گفت: باید خنک نوشیده شود و الآن یخ آن آب می‌شود و اصرار کرد و امام با علم به عمل آنان آن را نوشید همین موجب شهادت آن حضرت شد.((مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۴۹۱.))

گزارش سوم؛ وقول مشهور آن است که همسرش‌ ام الفضل دختر مامون به تحریک عمویش معتصم آن حضرت را مسموم کرد زیرا که‌ ام الفضل در زندگی مشترک خود با امام جواد (علیه‌السّلام) از دو جهت ناکام مانده بود:

نخست آنکه ام الفضل از آن حضرت دارای فرزندی نشد ازهمین رو به زنان دیگر امام حسادت می ورزید. دوم آنکه وی انتظار داشت چون فرزند خلیفه است امام علیه السلام برای وی حساب ویژه بازکند، ولی می دید امام علیه السلام هیچ تفاوتی بین وی و همسران دیگر نمی گذارد وسلوک یکسان دارد به همین جهت احساس حقارت می کرد وکینه اما م علیه السلام را به دل می گرفت تاجایی که به همسران وفرزندان امام علیه السلام که عموما از‌ ام ولدهای آن حضرت متولد شده بودند رشگ وحسادت می برد واین روحیه حسادت وحقارت موجب شد که ام الفضل یک بار نامه‌ای نگاشت و از امام نزد مامون شکایت کرد و از اینکه امام چند کنیز دارد، گله نمود. ولی مامون در جواب او نوشت: ما تو را به عقد ابوجعفر در نیاوردیم که حلالی را بر او حرام کنیم. دیگر از این شکایت‌ها نکن.و کیفیت مسموم کردن هم چنین بود که معتصم‌ که آگاه ازکینه ورزی ام الفضل به امام علیه السلام را داشت از کینه ورزی وعقده حقارت وی استفاده کرد وهمسر امام را راضی به قتل کرد ازهمین رو زهری برای او فرستاد که در طعام حضرت داخل کند‌ ام الفضل انگور رازقی را زهرآلود کرده به نزد آن امام مظلوم آورد و چون حضرت از آن تناول نمود اثر زهر در بدن مبارکش ظاهر شد.واینگونه امام علیه السلام به شهادت رسید:((بحار الانوار، ج۵۰، ص۷۹-۸۰، دلائل الامامة، ص۳۹۵))

جمع بین این گزار ش های مختلف به این است که امام علیه السلام درمدت کوتاه دوسال ازحکومت معتصم سه بار مسموم شد، ودربارسوم همانگونه که مشهور است با مسموم نمودن امام توسط ام الفضل به شهادت رسید.

********

سیزدهم -((حسادت عالمان درباری، یا ام الفضل عامل شهادت امام جواد علیه السلام))

هرچند ازنظر تاریخی درکیفیت شهادت امام محمد تقی علیه السلام اختلاف وجوددارد ولی آنچه که مهم وتکان دهنده است شهادت امام علیه السلام ریشه در حسادت قاتلین دارد که درسن ۲۵ سالگی آن حضرت ر امسموم کرده وبه شهادت رساندند، چراکه درکیفیت شهادت چند گزارش وجودارد

گزارش اول؛ این است پس از شکست عالمان در باری دربرابر امام جواد علیه السلام ابن داود بعد از سه روز نزد خلیفه رفت و گفت همانا خیرخواهی خلیفه بر من واجب است من چیزی می‌گویم که می‌دانم به سبب آن داخل سبب آتش جهنم می‌شوم. معتصم پرسید که چیست؟ گفت خلیفه به خاطر امری از امور دین علما، وزراء، نویسندگان و لشکریان را جمع می‌کند و از آن‌ها جواب مسئله را می‌خواهد آن‌ها جواب مسئله را می‌گویند ولی خلیفه جواب کسی را می‌پذیرد که نصفی از آن جماعت او را امام و پیشوای خود می‌دانند و خلیفه را غاصب حق او می‌شمارند، در این موقع معتصم رنگش متغیر شد و متوجه تذکر ابن ابی داود شد و گفت خدا تو را جزاء خیر دهد که مرا آگاه کردی. روز چهارم یکی از نویسندگان وزیر خود را طلبید و به او امر کرد که حضرت را دعوت کند و زهر در طعام ایشان کند. آن وزیر حضرت را دعوت کرد حضرت نپذیرفت و فرمود می‌دانید که من در مجالس شما حاضر نمی‌شوم گفت: دعوت از شما به خاطر این است که هم می‌خواهم خانه خویش به مقدم شما متبرک نمایم، و هم شما را اطعام نموده باشم. هم چنین فلان وزیر آرزوی ملاقات شما را دارد و می‌خواهد که به صحبت شما مشرف شود. امام به منزل آن وزیر تشریف آورد چون طعام آوردند و حضرت تناول فرمود اثر زهر در گلوی خود حس کرد پس بلند شد و اسب خود را طلبید. صاحب‌خانه خواست که امام بماند حضرت فرمود خارج شدن من از این خانه به نفع توست تا ماندن در اینجا بعد از همان روز و شب مرغ روحش به بهشت برین پر کشید.(مناقب ال ا بی طالب،ج۴،ص۳۸۰، بحار الانوار، ج۵۰، ص۶-۷، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۲۰)) 

گزارش دوم؛ این است :که چون مردم با معتصم بیعت کردند، در صدد تفقد از احوال حضرت امام جواد (علیه‌السّلام) برآمد. پس به "عبدالملک زیات" والی مدینه نامه نوشت که آنحضرت را با‌ ام الفضل روانه بغداد کند. چون حضرت وارد بغداد شد.

********

چهاردهم-((باب الحوائج بودن امام نهم علیه السلام در حیات معنوی)) 

کمترکسی رامی توان یافت که بامشکل روحی، جسمی، اقتصادی ظاهراغیر قابل حل روبرو نشده وگره کوری درزندگیش نخورده باشد، درچنین شرایط بحرانی که شخص به بن بست کامل می رسد ومضطر می گردد، ازمنظر قرآنی تنها یک راه دربرابر شخص وجود دارد که می تواند این گره را باز کند وان ((توسل)) است ازهمین رو درایه(۳۵) سوره مائده آمده است ((يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون:اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از خدا پروا كنيد و (براى تقرب) به سوى او وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شوي))ومصداق توسل هم اسما الحسنی می باشد که درایه (۱۸۰)سوره اعراف آمده است (وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِها: نيكوترين نام‌ها براى خداوند است، پس خداوند را با آنها بخوانيد))ویکی ازتجلیات اسما ءالحسنی اهل بیت علیهم السلام اند که امام صادق علیه السلام در بیان مصداق آیه مبارکه فرمود( نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى:سوگند به خداماییم مصداق اسما الحسنی)) واز بین اهل بیت علیهم السلام نیز امام جواد علیه السلام یکی ازآن مصادیق برجسته مقام توسل است، که بارها تجربه شده است که هرکس باشرط((اضطرار وانقطاع)) ازهرراهی به آن حضرت متوسل شده همانگونه که درحیات ظاهری((باب الحوائج)) ومشگل گشابوده است، درحیات معنوی وپس ازشهادت، باب الحوایج وگره گشای مشگل بسیاری بوده اند، ویکی ازراه های مجرب توسل به آن حضرت دورکعت نماز بنام((نماز امام جواد)) است که شیخ عباس قمی رضوان الله علیه در مفا تیح الجنان ازکتاب جمال الاسبوع سید بن طاووس نقل نموده اند این است:

((که در هردو ركعت خواندن حمد يك مرتبه، وسوره توحید هفتاد مرتبه، و بعد از پایان نمازهم دعای به شرح زیر خوانده شود)) :

اللَّهُمَّ رَبَّ الْأَرْوَاحِ الْفَانِيَةِ وَ الْأَجْسَادِ الْبَالِيَةِ
اى خداى آفريننده روحهايى كه از جهان فانى رفته و بدنهاى كهنه پوسيده شده

أَسْأَلُكَ بِطَاعَةِ الْأَرْوَاحِ الرَّاجِعَةِ إِلَى أَجْسَادِهَا (أَحِبَّائِهَا)
درخواست مى‏ كنم به طاعت روحهايى كه به امر تو به بدن باز مى ‏گردند

وَ بِطَاعَةِ الْأَجْسَادِ الْمُلْتَئِمَةِ بِعُرُوقِهَا وَ بِكَلِمَتِكَ النَّافِذَةِ بَيْنَهُمْ‏
و به طاعت بدنهايى كه پس از تفرق با عروق و اعضاء همه ملتئم و مجموع مى‏گردند و به امر نافذ تو ميان آنها

وَ أَخْذِكَ الْحَقَّ مِنْهُمْ وَ الْخَلاَئِقُ بَيْنَ يَدَيْكَ يَنْتَظِرُونَ فَصْلَ قَضَائِكَ‏
و به آن حقى كه تو از همه باز خواهى گرفت در حالى كه خلايق در پيشگاه حضور تو منتظر حكم تو

وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَكَ وَ يَخَافُونَ عِقَابَكَ‏
و اميدوار رحمت تو و ترسان از عقاب تواند

صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
درود فرست بر محمد و آل محمد

وَ اجْعَلِ النُّورَ فِي بَصَرِي وَ الْيَقِينَ فِي قَلْبِي‏
و نور در چشم من و يقين و ايمان در قلب من

وَ ذِكْرَكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ عَلَى لِسَانِي وَ عَمَلاً صَالِحاً فَارْزُقْنِي‏
و ذكر دائم خود را به شب و روز بر زبان من جارى كن و عمل صالح روزى من گردان)).

نتیجه تحلیل :

همانگونه که گفته شد بسیاری باخواندن این دو رکعت نماز درحال ((اضطرار وانقطاع)) وتوسل به مقام جواد الائمه علیه السلام گره کور مشکلشان باز شد وتوسل نتیجه داد، ازجمله متوسلین که این نماز را تجربه کرده وجواب گرفته است نویسنده همین یا دداشت می باشد، با چنین تجربه شخصی به خوانندگان ارجمند توصیه می کنم که اگر واقعا وحقیقه این توسل همراه با ((اضطرار وانقطاع)) انجام بگیرد تردید نشود، خواسته به استجابت می رسد وچنین توسلی نتیجه می دهد، مگر اینکه مصلحت حق تعالی درعدم استجابت باشد طبیعی است دراین صورت عقل بشری واقف بر آن حکمت ومصلحت نخواهد بود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: میلاد ها